چه اسمی دارد این بهمن آدم یاد تمام بدبختی هاش می افته از کشیدن سیگار تا ...... زجر شمارو نمی دونم اما ما که رفتیم دره نوردی با تیم ...
کلا چندین ساله که نیستیم انگار ... 
چقدر این روزها خواب نیاز دارم اونم نه خواب معمولی خوبهای چندین ساعته
همین  ... 
 
			
				میشینم فکر می کنم به تمام گذشته ام ، یک نقطه هایی سیاه هست که باید نباشد 
 
اما میدانی انقدر پیش رویم سفید است و نمی بینم که وقت برگشت و درست کردن ندارم چون میدونم از دست میدم اون چیزی که روبرومه رو 
دلم میخواد عاشق بشم 
دلم میخواد دل بدم به کسی که دستم را میگیرد و مثل دیوانه ها همراه خودش می برد به هرجا که خودش می خواهد .... 
 .
.
پ.ن: زیاد پیگیر منی زهرا خانم، ده دی هنوزم مال منه  نشه منم پیگیر بشم
  نشه منم پیگیر بشم